وقتى كه آوازه پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در همه جا پخش شد به گوش هِرَقل قیصر و پادشاه روم رسید . مردى از طایفه غسان را مخفیانه براى جستجو و بررسى نزدیك از پیامبر (ص) به مدینه فرستاد و به او گفت : در مورد سه موضوع بخصوص تحقیق كن :
1. ببین او بر روى چه چیز نشسته است ؟
2. در طرف راست او چه كسى نشسته است ؟
3. اگر توانستى مهر نبوت را در او بنگر.
مرد غسانى به مدینه آمده و به حضور پیامبر (ص) رسید و دید روى زمین نشسته و در طرف راست او على بن ابیطالب (ع) نشسته است و در مورد سومین علامت فراموش كرد تحقیق كند . پیامبر (ص) به او فرمود: بیا جلو و بنگر به آن چیزى كه صاحب تو ، تو را به آن دستور داده است ، او جلو رفته و به مهر نبوت نگاه كرد . آنگاه به روم برگشت و جریان را به هرقل خبر داد . هرقل گفت : این پیامبر همان کسی است كه حضرت عیسى (ع) بشارت به آمدن او داده است و فرموده که : او سوار بر شتر مى شود ، از او پیروى كنید و آنچه مى گوید تصدیق نمایید.